امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

فکرش رو نمی کردم

به چیزی که هیچ وقت فکرش رو نمی کردم که به این زودی بهش برسم این بود که تو این سن بنشینم و گاهی ناخوداگاه نفس های عمیق از ته دل بکشم.......... واسه کشیدنشون حالا زود بود .................خیلی زود
23 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایامن به کدامین دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم.......... دلم به حال پسری سوخت که وقتی گفتم کفش هایم را خوب رنگ کن گفت خاطرت جمع باشدمثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم باری که خدا روی شونه ام گذاشته اونقدر سنگین نیست که کمرموبشکونه فقط اونقدر سنگینه که منو برای دعا به زانو در بیاره  
23 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی یادم میره که تو خدایی و من بنده ات..... خداوند با کارهایش با ما حرف میزند.هروقت غصه دارمان کرد یعنی با ما کاری دارد...... گاهی اونقدر خدا زود به خواستمون جواب میده که باورمون نمیشه از طرف اون بوده اینجاست که میگیم عجب شانسی اوردم قشنگترین عکسها در اتاق های تاریک چاپ میشوند هر وقت در تاریکترین نقطه ی زندگیت قرار گرفتی بدان خداوند در حال خلق زیباترین تصاویرزندگیت است اموخته ام که وقتی ناامید می شوم خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشودو عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم میدانم خدا.یک روز می فهمی که خیلی دوستت دارم....وان وقت با خودت میگویی..کاش تمام دعاهایش را مستجاب میکردم خدایا دلم به وسعت ...
22 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم امیدوارم اگر قراربه براورده نشدنش هست ازحکمت تو باشد نه بی لیاقتی من.........
22 ارديبهشت 1392

کار درمانی امیرم

پسر نازم امروز که برده بودمش کاردرمانی کم گریه کردش امیدوارم که اصلا گریه نکنه کاردرمانش گفت باید برم یه اسباب بازی بادی که بتونه روش بشینه و تکونش بدم تا بتونه تسلط بیشتری روش داشته باشه و ترسش بریزه . وقتی گرفتم میام و عکسش رو میزارم تا شما هم ببینین اگه خوشتون اومد واسه فرشتتون بگیرین چون کاردرمان امیر میگفت واسه کمر گرفتن و واسه حفظ تعادل واسه بچه ها خوبه.
22 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

مهم نیست که از بیرون چه طور به نظر میام کسانیکه درونم رو میبینند برایم کافیند برای اونهایی که از روی ظاهرم قضاوت می کنند حرفی ندارم همین که همون بیرون بمونند براشون کافیه ...
22 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا از این به بعدبه مخلوقات یک مترجم ضمیمه کن اینجا هیچکس هیچ کس را نمی فهمد برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماندکجا دست خدارو رها کردم در اسانی ها خدارا بخوان تا در سختی ها صدایت برایش نا اشنا نباشد
22 ارديبهشت 1392

گلایه

از تو دلگیرم نه برای انکه گریه های گاه و بی گاهم را بی جواب گذاشتی نه برای انکه همیشه مصلحتت شکستن دلی بود که دلی نشکسته بود نه برای انکه جواب خوبی هایم را با بدی معنا کردی از تو دلگیرم چون در تنهاترین لحظه ی تنهایی هایم تنهاییم گذاشتی از تو دلگیرم چون خدای دیگران بودی از تو دلگیرم چون به حرمت ان فنجان چای داغ کنار حیات دل هم که بود باید پاسخ نگاه بی قرارم را می دادی و روی گرداندی از تو دلگیرم چون به دل تلنگری از درد زدی و مرحمش را کنج پستوی اسمانت پنهان کردی جادوی ماهت را ارزانی کدام بنده کردی که لایق بود؟ برای که سرودعشق خواندی؟ نگاه کدام بنده ات را جارو زدی و دلش را باغمها  بیگانه تر کردی ؟ ...
21 ارديبهشت 1392

کار درمانی امیرم

امروز امیرم رو بردم کار درمانی خیلی جیغ میزد خیلی دلم به حالش خیلی سوخت چون با چشماش التماس میکرد که منو مامان نجات بده از زیر کشش های اقای غلامی اما من نمی تونستم براش کاری بکنم . خدایا کی امیرم میتونه که کامل خوب بشه و نره  زیر شکنجه ها  غلامی . اقای غلامی طفلک کارهخودش رو میکنه تا امیرم زود خوب بشه. وقتی میرم کار درمانی و تمام بچه هایی رو که می بینم خیلی دلم میسوزه چون به خودم میگم اینا که هیچ گناهی ندارن و معصومن . چرا باید از بچگی اینقدر عذاب بکشن . . خدایا اگه صدامو میشنوی تموم فرشته هایی که مثل امیر من هستن رو زود شفا بده ............خدایا خیلی دلم گرفته سخته ادم بخواد گریه عزیز دردونش رو هر روز بخواد نیم ساعت گریه کنه جلو چ...
21 ارديبهشت 1392